معنی معادل فارسی اتیکت
حل جدول
بهانما
بها نما
اتیکت
برچسب قیمت کالاها
بهانما
لیبل
برچسب
معادل فارسی مایکروویو
تندپز
معادل فارسی هیدروتراپی
آبدرمانی
لغت نامه دهخدا
اتیکت. [اِ ک ِ] (فرانسوی، اِ) (کلمه ٔ فرانسوی، مأخوذ از آلمانی ستکن) نوشته ای که روی کیسه ها یا شیشه های دوا و مال التجاره برای تعیین محتویات و وزن آنها الصاق کنند. بَرچسب. || رسوم و آداب درباری.
مترادف و متضاد زبان فارسی
برچسب، آدابدانی، تشریفات، دیسیپلین
فرهنگ معین
برچسب، رسوم، تشریفات. [خوانش: (اِ کِ) [فر.] (اِ.)]
فرهنگ عمید
برچسب،
[عامیانه، مجاز] آداب معاشرت،
فارسی به عربی
علامه
فرهنگ فارسی هوشیار
فرانسوی برچسب، آیین دانی، آیین (اسم) نوشته ای که روی کیسه ها یا شیشه های دوا و کالای بازرگانی برای تعین محتوی و وزن آنها می چسبانند بر چسب، رسوم و آداب در باری تشریفات، رسوم و آداب در زندگی اجتماعی و رفتار با مردم.
فارسی به آلمانی
Etikett (n), Kennzeichnen, Marke (f), Schild (m)
معادل ابجد
1327